قدرت شگفتانگیز رنگها / رنگها چطور بر ذهن و روان ما تأثیر میگذارند؟
تاریخ انتشار: ۹ مرداد ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۳۵۲۴۶۳
رنگها با برانگیختن خلق و خو و عواطف بر افراد اثر روانی دارند. آنها میتوانند یک اثر آرامبخش یا تحریک کننده داشته باشند، تمرکز ما را تقویت کنند یا به ما جهتدهی خاصی دهند. برای دانستن قدرت رنگها، معانی و تأثیرات آنها بر ذهن و روح آدمی سراغ زهرا انجام، کارشناسارشد روانشناسی تربیتی رفتیم.
به گزارش برنا؛ قدرت رنگها و اثربخشی آنها غیر قابل انکار است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
نخستین بار اسحاق نیوتن نشان داد که نور سفید شامل تمام رنگهای طیف نور مرئی است؛ نیوتن در این آزمایش، نور سفید را از یک منشور عبور داد و طیف رنگهای تشکیلدهنده آن را جدا کرد و نشان داد نور سفید از ۷ رنگ به وجود آمده است. سپس با ترکیب کردن این نورها، نورهای اصلی را نیز از بین آنها جدا کرد.
بنابراین میتوان گفت هر جسمی نور را در مقادیر مختلف جذب و منعکس میکند و دنیای رنگارنگ ما را شکل میدهد. به عنوان مثال یک برگ، سبز به نظر میرسد چون طیف سبز را منعکس میکند؛ در حالی که بقیه رنگها را هم جذب میکند.
هنگامی که نور منعکس شده از یک جسم بر چشمها میافتد، آبشاری از تکانههای عصبی را تحریک میکند که به بخشهایی از مغز میرسد که در درک نور و رنگ نقش دارند و به این ترتیب، ما رنگ و شکل آن جسم را درک میکنیم. درک رنگها زندگی ما را لذتبخشتر و هیجانانگیزتر میکند.
بهار رنگارنگترین زمان سال است و شاید به همین دلیل هم فصلی است که احساس طراوت و شادابی بیشتری به ما میبخشد و در نتیجه معمولاً روحیه بهتری هم داریم.
برای دانستن قدرت رنگها، معانی و تأثیرات آنها بر ذهن و روح آدمی سراغ زهرا انجام، کارشناسارشد روانشناسی تربیتی، سوپروایزر انجمن واقعیتدرمانی و مشاوره در حوزه توسعه فردی رفتیم.
زهرا انجام، کارشناس ارشد روانشناسی تربیتی
شناخت محیط از طریق حواس پنجگانهزهرا انجام، کارشناس ارشد روانشناسی تربیتی، سوپروایزر انجمن واقعیت درمانی و مشاوره در حوزه توسعه فردی در مورد نقش رنگها بر سلامت روان ما میگوید: «ما دنیای واقعی را از روی اطلاعاتی که توسط حواس پنجگانهمان از محیط دریافت میکنیم میشناسیم.
رنگها بخشی از اطلاعاتی هستند که توسط قدرت بینایی و از طریق دیدن دریافت و براساس آن تصمیمگیری و رفتار میکنیم. تأثیر رنگها بر روان و فیزیولوژی از گذشتههای دور نیز موضوع تحقیق و تفحص زیادی بوده است.»
ارتباط رنگها با فرهنگاین روانشناس در پاسخ به این سوال که چه ارتباطی بین تأثیر رنگها و فرهنگ وجود دارد؟ توضیح میدهد: رنگها از دو راه بر ما تأثیر میگذارند؛ تأثیرپذیری ما نسبت به بعضی رنگها از تجارب ما و همچنین هیجاناتی که تجربه کردهایم بستگی دارد. برای مثال ممکن است فردی در کودکی به دلیل پوشیدن لباس زرد مورد تمسخر قرار گرفته باشد و همین موضوع باعث شده باشد هنوز هم از رنگ زرد متنفر باشد. اما ممکن است فرد دیگری تجربه متفاوتی با این رنگ داشته و اتفاقاً رنگ زرد مورد علاقهاش باشد.
وی ادامه میدهد: توجه داشته باشیم رنگها در هر فرهنگ نماد و نشان خاصی دارد. به طور کلی ممکن است در فرهنگهای متفاوت، رنگها معانی متفاوتی داشته باشند. مثلاً قرمز که معمولاً نشانه عشق و هیجان است در آلمان بدیُمن به شمار میرود. با وجود این، بعضی از اثرات رنگها جهان شمولند و براساس تاثیراتشان در طول زمان به نمادهایی از احساسات درونی و حالات شخصیتی و اجتماعی تبدیل شدهاند.
تأثیر رنگها بر قدرت تصمیمگیریزهرا انجام میگوید: بسته به اینکه رنگها چه موضوع یا خاطرهای را برایمان تداعی میکنند؛ احساسات متفاوتی را هم در ما به وجود میآورند. مثلاً فردی که به رنگ سبز علاقه داشته باشد به احتمال زیاد تمایل بیشتری هم برای انتخاب آن برای لباس، وسایل تزیینی یا دکور منزلش خواهد داشت.
ویژگیهای خاص ذاتی رنگهااین روانشناس درباره ویژگیهای خاصی که برای رنگها برشمرده میشود، میگوید: آنچه مسلم است علاوه بر تداعیهای شخصی رنگها ویژگیهای خاص ذاتی دارند که آگاهی نسبت به آنها میتواند به ما کمک کند بهتر و موثرتر تصمیم بگیریم. مثلاً رنگهای گرم تحریک کنندگی بیشتری دارند و هوشیاری را افزایش میدهند و رنگهای سرد موجب افزایش تمرکز میشوند. رنگها حتی بر ادراک ما از زمان نیز تأثیر میگذارند، رنگ قرمز باعث میشود ادراک فرد از زمان طولانیتر و رنگ آبی باعث کوتاهتر شدن ادراک فرد از زمان میشود. دنیای تبلیغات هم از این ویژگیها استفاده میکند تا ما را به خرید محصولات و خدمات خودشان ترغیب کنند.
واکنش کودکان به دنیای رنگهابه گفته این روانشناس، ذهن کودکان در مقایسه با بزرگسالان به رنگ سریعتر واکنش نشان میدهد. کودکان از دوران نوزادی، رنگهای شاد را ترجیح میدهند. کودکان معمولاً به رنگهای آبی، ارغوانی، قرمز و نارنجی علاقه بیشتری نشان میدهند تا به رنگ قهوهای یا خاکستری. البته با تغییر سن، سلیقه نیز تغییر میکند. احتمالاً به این دلیل که همزمان با رشد کودک علاوه بر رنگ، دیگر اطلاعات بصری مانند فرم هم مورد توجه قرار میگیرد و در سنین بالاتر فاکتورهای متعدد (تأثیر رنگ لباس بر فرم بدن، نمادین شدن رنگها، همسویی با همسالان...) و تجارب مختلف ممکن است به تغییر ذائقه فرد منجر شود.
تأثیر رنگهای مختلف بر جسم و روانزهرا انجام در مورد انتخاب رنگ مناسب در محیطهای مختلف میگوید: انتخاب رنگ مناسب برای هر محیطی میتواند کمک زیادی به پرورش روحیه، استعداد و حتی بهبود جسم و روح ما داشته باشد. برای مثال رنگ بنفش حس نیاز به استراحت و خواب آلودگی را برای ما تداعی میکند و موجب کاهش دمای بدن میشود و حتی حساسیت به درد را کاهش میدهد.
رنگ آبی فشار خون را کاهش میدهد و تنفس را آرامتر میکند. اما رنگ قرمز باعث تحریک و قوت بخشیدن به بدن میشود. این رنگ همچنین باعث تسریع جریان خون و فعالیتهای عضلانی میشود.
رنگ نارنجی هم سمبل انرژی است و باعث افزایش اشتها، خنثی کردن افسردگی و بیحالی میشود. در حالی که رنگ سبز اثر تسکین بخشی دارد و باعث کاهش خستگی و متعادل کردن هیجانات میشود. بنابراین میتوان گفت رنگها تأثیر زیادی بر روحیه ما دارند و میتوانند احساسات ما را به شیوهها مختلف تحت تأثیر قرار دهند.
آیا این خبر مفید بود؟
نتیجه بر اساس رای موافق و رای مخالف
منبع: خبرگزاری برنا
کلیدواژه: جهان خواب آلودگی ذهن روانشناسی کودکان تأثیر رنگ ها زهرا انجام رنگ ها ویژگی ها رنگ ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.borna.news دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری برنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۳۵۲۴۶۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
داستان شگفتانگیز یک معلم در«مدیر مدرسه شریعت»/ از مبارزه با بهائیت تا تربیت چوپانی که مدیر مدرسه شد
به گزارش خبرنگار گروه فرهنگ و جامعه خبرگزاری آنا، کتاب «مدیر مدرسه شریعت» داستان زندگی معلم شهید محمد ترابنژاد است که رحیم مخدومی نویسنده نام آشنا و صاحب سبک کشورمان آن را نوشته و انتشارات «رسول آفتاب» آن را منتشر کرده است. به مناسبت گرامیداشت هفته مقام معلم، گپوگفتی درباره شخصیت و زندگی این معلم شهید با نویسنده این کتاب داشتیم که در ادامه با هم میخوانیم:
آقای مخدومی! در هفته بزرگداشت مقام معلم هستیم. از شما کتابی با عنوان مدیر مدرسه شریعت منتشر شده که موضوعش زندگی یک معلم شهید است. درباره این کتاب توضیح میدهید؟
کتاب «مدیر مدرسه شریعت» به معرفی یک معلم شهید به نام محمد ترابنژاد پرداخته است. شهید تراب نژاد از معلمان استان مازندران و شهرستان ساری است.
ایشان در دهه چهل معلم میشود و با توجه به اینکه فضا، فضای دوران طاغوت است کارهایی انجام میدهد که خیلی شگفتانگیز هستند و غالباً انتظار از یک شهروند جمهوری اسلامی میرود که این چنین بصیر باشد و جهادی کار کند. چون در نظام جمهوری اسلامی زمینه برای روحیه جهادی خیلی افزایش پیدا کرد. الگوها فراوان و تشویقها فراوان شد، اما در دهه چهل که خبر از اینها نبود و نه تنها خبری نبود بلکه موانع زیاد بود تا اتفاقاً شهید محمد تراب نژاد جهادی زندگی نکند.
درباره این زندگی جهادی و فعالیتهای این معلم شهید بیشتر توضیح میدهید؟
یکی از مواردی که ایشان به آن ورود پیدا میکند مبارزه با بهائیت است. او شناختی از بهائیت نداشته، اما خودش را ملزم میکند تا آشنایی پیدا کند. سراغ استاد میرود و یک گروه تشکیل میدهد و جلساتی را پای تدریس استاد مینشیند.
کتابهایی را میخواند تا به این جبهه آگاهانه ورود پیدا کند و در کار خودش انقدر حرفهای عمل میکند که حتی یک فرد را به عنوان نفوذی در میان این فرق میفرستند و این فرد هم تا انتها جلو میرود، به گونهای که برایش مشکلاتی هم ایجاد میشود. اما مثل شهید بزرگوار حسن باقری که در دوران دفاع مقدس در قلب دشمن و تا پشت جبهههای دشمن میرفت تا بتواند شناسایی درستی انجام بدهد و از این شناسایی درست برای ضربه زدن به دشمن به بهترین شکل استفاده کند، محمد تراب نژاد هم در مبارزه با بهائیت این شیوه را اتخاذ کرد و کار به جایی میرسد که ساواک مطلع میشود.
چرا برای ساواک فرقه بهاییت مهم بوده؟
بهاییت زاییده ساواک و ساواک زاییده صهیونیسم است. به همین دلیل ممانعتها از طرف ساواک شروع میشود؛ اذیتها، بازداشتها، احضارها و بازجوییها. محمد تراب نژاد در عین این فعالیتها یک معلم است و با اولین خاطرهای که برای حضور در اولین مدرسه براش رخ میدهد، نشان میدهد که معلمی را به عنوان شغل انتخاب نکرده است.
نگاه شهید تراب نژاد به معلمی اگر شغل نبود پس چه بود؟
تعبیر زیبایی معلم شهید رجایی دارد که میگوید:«اگر معلمی شغل توست رهایش کن». یعنی انتظار شهید رجایی این است که معلمی برای یک معلم عشق باشد. برای شهید ترابنژاد هم این چنین بود. برای اینکه خودش را برساند به آن مدرسهای که معلمش بود و در دوردست و در روستاهای دور افتاده قرار داشت باید با اسب و قاطر میرفت و از رودخانه عبور میکرد. خیلی سختی میکشید؛ به گونهای که یک بار گرفتار سیلاب میشود و تا آستانه مرگ پیش میرود و مدتها بابت این قضیه بیمار میشود، اما باز همچنان با عشق ادامه میدهد.
اینکه معلمی یک نوع عشق برای این شهید بوده را به چه شکلهای دیگر در رفتار و منشش بروز میدهد؟
در آن مدرسهای که ایشان مدیر میشود، مدیری نبوده است، چون تعداد افرادی که باید در مدرسه ایفای نقش میکردند، کم بودند. محمد تراب نژاد هم مدیریت داشته و هم تدریس میکرده است. این شهید از جمله افرادی نبود که بنشیند سر کلاس و هرکس ثبت نام کرده بیاد و به او درس بدهد. در روستا رصد میکرده ببیند که چه کسی باید الان سر کلاس باشد و نیست. با خانوادهها صحبت میکرد تا راضی شوند و فرزندشان را به مدرسه بفرستند.
اتفاق شیرینی که رخ میدهد این است که یکی از همین بچهها که چوپان بوده و خانواده اجازه نمیداده مدرسه بیاید با پا در میانی محمد تراب نژاد مدرسه میآید و بعد معلم میشود و مدیر میشود و همین فرد جای محمد تراب نژاد مدیر همین مدرسه میشود. خاطرات این فرد هم در کتاب مدیر مدرسه شریعت آمده است.
این مدرسه که نام کتاب هم از آن وام گرفته شده، مدرسه شریعت است؟
نه. محمد تراب نژاد با وجود همه این فعالیتها باز هم احساس میکند که این کار کم است و باید عمیقتر و ریشهایتر کار کند به همین خاطر او در دوران طاغوت یک مدرسه اسلامی به نام شریعت تأسیس میکند که نام کتاب هم برگرفته از همین مدرسه است.
او آنقدر در این مدرسه زیبا کار میکند که روسای ادارات در دوران طاغوت هم ترجیح میدهند بچههای خودشان را در مدرسه شریعت ثبت نام کنند تا در مدارس دیگر. این شهید هیئت خانگی راه اندازی میکند و با دعای ندبه، هم روی دانش آموزان هم روی معلمها کار میکند. از طرف دیگر او یک جوان بسیار شاداب، بشاش، کاری و ورزشی بوده و در ورزش کشتی قهرمان استان بوده است و همین باعث جذب افراد بسیاری به سمت او میشود.
ظاهراً این شهیددیداری هم با مقام معظم رهبری داشته است، جریان این دیدار چیست؟
بله. آوازه فعالیتهای محمد تراب نژاد به گوش مقام معظم رهبری در مشهد مقدس میرسد و یک روز اتفاقاً تشریف میبرند ساری و در مسجد جامع ساری با این شهید و جوانهایی که با او فعالیت میکردند، جلسه میگذارند و گفتگو میکنند و گزارش میگیرند. حضرت آقا جنس شناس بوده و این افراد را شناسایی و حمایت میکرده است و راجع به شهید تراب نژاد و دوستانش هم چیزهایی میشنوند که منجر به یک دیدار و یک جلسه میشود.
در ابتدای صحبتهایتان اشاره کردید که این معلم شهید اهل کار جهادی هم بوده. در این باره هم توضیح میدهید؟
همه این فعالیتها مانع از این نبود که محمد تراب نژاد به فکر محرومین و مستضعفین و کارهای جهادی نباشد. افرادی که شاید روحیه کار مبارزاتی و انقلابی ندارند، اما انسان دوست و عاطفی هستند کمک به همنوع را دوست دارند، چه برسد به شخصیتی مثل شهید تراب نژاد. این شهید افرادی با روحیه کمک به دیگران را بسیج میکند و به روستاها میروند وکارهای عمرانی برای نیازمندان انجام میدهند.
از ماجرای شهادت این شهید هم میگویید؟
شهادت محمد تراب نژاد هم مثل زندگیاش خیلی زیباست. در ایام تعطیلات نوروز که وقت استراحت معلمهاست و این ایام تعطیلات را معمولاً برای دید و بازدید و گشت و گذار سپری میکنند، محمد تراب نژاد در دورانی که انقلاب پیروز شده و دوران دفاع مقدس است و آرام و قرار ندارد و میداند رزمندههایی که در جبههها هستند، هم پدر و مادر دارند و آنها هم دید و بازدید را دوست دارند؛ بنابراین کار خیلی قشنگی انجام میدهد.
مرکبات دوستان آشنایان و باغ خودش را در چندین ماشین بار میزند و تعطیلات خودش را اختصاص میدهد به اینکه کام رزمندگان را با میوه و مرکبات شیرین کند. او این کاروان را راه میاندازد و وارد جبهه آبادان میشود، اما در آن جا هواپیمای دشمن این کاروان او بمباران میکند و محمد به شهادت میرسد. معلم شهید محمد تراب نژاد امروز برای جامعه ما الگو است؛ برای گروههای جهادی الگوست، برای معلمهای جوانی که میخواهند وارد آموزش و پرورش شوند الگوی بسیار بسیار تاثیرگذاری است.
او و معلمهایی مثل شهید ابراهیم هادی کلاسشان در چارچوب یک مدرسه و کلاس منحصر نشده بود و شاید بیشترین تأثیر این شهید و شهید ابراهیم هادی در بیرون از مدرسه روی دانش آموزان بوده یعنی همه جا معلم بودهاند نه فقط در کلاس و مدرسه. برای شهید محمد تراب نژاد در واقع جامعه کلاس درس اوست. جامعه مدرسهای است که باید ایفای نقش کند.
انتهای پیام/